تحلیل: آلگری در میلان چه کرد؟
به جهت عدم فراموشی عملکردهای مثبت آلگری در قبال آنچه در چهارچوب انتقاد به وی وارد است، سعی در برشمردن بارزترین تغییرات آلگری در میلان و فصل اخیر خواهیم داشت.
تغییر نمایش تیمی
در طول فصل گذشته بسیاری از آلگری به دلیل نداشتن پلن بی از وی انتقاد به عمل میآورند. این افراد اظهار داشتند که آلگری به غیر از شیوه معمول خود که نمایش 2-1-3-4 را به اجرا میگذاشت توان استفاده از نمایش دیگری را در ترکیب میلان نداشت. اما در فصل 13-2012 بارها دیدهایم که آلگری به سراغ نمایشهای جدیدی مانند 3-3-4 و 1-3-2-4 رفته و به طور متناوب و با توجه به خصوصیات حریفان خود از این فورمیشنها بهره برده است.
باید توجه داشت که این تغییر بزرگ بعد از شروع شکستهای متوالی میلان صورت نگرفت، و بلکه از ابتدای فصل آلگری سعی در استفاده از چنین سیستمهایی داشت، و با توجه به مدت زمان طولانی پیشفصل، به نظر میرسید که گروه زمان لازم برای روی آوردن به سیستم جدید را در اختیار داشته باشد. فورمیشنهای جدید به میلان این اجازه را میداد که از نمایش بازتری در زمان حمله استفاده کند، تا جایی که موقعیت بواتنگ در این نمایشها بارها دچار دستخوش شد.
این تغییرات پیش از شروع فصل، نشان دهنده سردرگمی یک سرمربی پریشان نبوده است، چرا که آلگری با علم به توانایی مهره هایی که در اختیار داشت، و قبل از شروع باختهای پی در پی به سراغ چنین فورمیشنها و در نتیجه توسعه گروه خود رفت. آلگری بیش از این و در طول فصل 12-2011 بارها در این زمینه تحت فشار قرار گرفته بود، و از سوی بسیاری به وی عنوان میشد که میلان باید 2-1-3-4 را فراموش کند و به سرعت و در حالی که میلان در کوران مسابقات حضور داشت و زمانی برای تمرین در جهت هماهنگ شدن با نمایش جدید در اختیار نداشت، به سراغ فورمیشن های دیگری برود. اما میلان و آلگری این فرصت را در اختیار داشت تا خود را برای فصل 13-2012 و با آلترناتیوهای بیشتری آماده کند، اما مصدومیت برای پاتو و عدم آمادگی پاتزینی باز هم برای اجرای نمایشهایی مانند 1-3-2-4 دردسرساز شد.
حفاظت از دیشیلیو
این مساله بسیار واضح است که متیا دیشیلیو بازیکن آیندهدار و بااستعدادی است. و نوع نمایشهای او در فصل جاری نشان میدهد که او یکی از دو مدافع کناری برتر میلان در این فصل بوده است. تا کنون دیشیلیو در 6 دیدار از 10 دیدار رسمی میلان به عنوان بازیکن ثابت پا به میدان گذشته است، با این که از او به عنوان یک مدافع کناری به طور متناوب استفاده نشده، اما مقایسه تعداد حضور وی با مدافعان دیگری مانند آنتونینی نشان میدهد که این دو به یک میزان در این فصل مورد استفاده بودهاند.
اما شاید عدهای عنوان کنند که بازیکن جوانی چون الشراووی نیز در میلان حضور دارد که تبدیل به یکی از مهرههای موفق و ثابت میلان شده است، و در نتیجه دیشیلیو نیز به راحتی از این پتانسیل برخوردار است. اما واقعیت این است که الشراووی تجربه حضور به مراتب بیشتری از دیشیلیو در اختیار داشته است، او یک فصل بسیار موفق را در پادووا و در سریبی سپری کرد، و حتی به عنوان بهترین بازیکن این لیگ نیز شناخته شد. الشراووی در فصل گذشته و به دلیل بروز مصدومیتهای مکرر برای مهاجمین میلان، از شانس بسیار بیشتری برای حضور در ترکیب میلان در اختیار داشته است، و همه این عوامل باعث شد تا الشراووی از سرعت رشد بیشتری برخوردار باشد.
از آن سو، دیشیلیو به یکباره و از تیم پریماورا به تیم اصلی منتقل شد، او هرگز در سریبی و یا حتی در تیمهای ضعیفتر در سریآ حضور نداشته و در نتیجه از تجربه بسیار پایینی برخوردار بوده است. او در طول فصل گذشته تنها در 5 دیدار برای میلان به میدان رفت، و گرچه نمایشهای او با توجه به سن وی در فصل جاری بسیار درخشان بوده، اما نباید به یکباره به او اعتماد کامل کرد، چرا که این امر در نهایت شاید موجب تخریب دوران حرفهای خود دیشیلیو نیز شود.
بهبود عملکرد بازیکنان
بسیاری ممکن است آلگری را در این زمینه مقصر بدانند، چرا که تعدادی از بازیکنان میلان در فصل جاری نمایشهای به مراتب ضعیفتری نسبت به فصل قبل ارائه کرده اند. اما باید توجه داشت که بازیکنانی مانند آباته بودهاند که در زمان لئوناردو از وی تقریباً در پست یک وینگر استفاده میشد، اما در زمان آلگری به یک دفاع راست صرف تبدیل شده است، که حتی به عنوان بهترین دفاع راست ایتالیا در رقابتهای یورو 2012 و در فینال این رقابتها برای آتزوری ایفای نقش کرد.
الشراووی برای میلان یک استعداد ناب بوده است، بازیکنی که حضور وی برای هر سرمربی میتواند آرامشبخش باشد. اما او در فصل گذشته اینچنین درخشان ظاهر نشد که در چیدمان جدید میلان توانسته خود را نشان دهد، و گلهای جساسی برای میلان به ثمر برساند. به نظر میرسد چیدمان 1-3-2-4 و حضور الشراووی به عنوان وینگر چپ برای وی و پیشرفت او بسیار مناسب باشد.
حضور تحت نظر آلگری و شکوفایی استعداد چنین بازیکنان در طی چندین مرحله مطمئناً یکی از عوامل ظهور چنین استعدادهایی در میلان بوده است.
رهایی از گارد کهنسال
این تغییری بود که باید هر چه زودتر انجام میشد. آلگری به راحتی میتوانست در جهت ایجاد آرامش در هواداران و علاقهمندان به میلان از چنین تغییری دست بکشد، و از گالیانی بخواهد که با قراردادی جدید باز هم به سراغ بازیکنانی قدیمی و مسن برود، اما آلگری نیز میدانست که تعداد بسیاری از این بازیکنان مسن دیگر کارآمدی سابق را نداشتند، و حضور بیشتر آنها در میلان نه تنها موجب کمکی به این باشگاه نمیشد، بلکه ممکن بود برای نام و اعتبار آنها نیز دردسرساز باشد. علاوه بر این آلگری در کنار مسئولان میلان کمک کرد تا پروژه پوستاندازی میلان سرعت بیشتری به خود ببخشد.
به طور یقین در حال حاضر بسیاری از هواداران در حسرت آن سالهای درخشان و آن ستارگان بودهاند، اما واقعیت اینست که آنها دیگر به پایان دوران حرفهای خود نزدیک شده و کارآمدی سابق را در اختیار نداشتند، و به احتمال بسیار، در صورت حضور آنها نیز میلان وضغیتی بهتر از این نمیداشت. برای مثال خروج گتوزو و ورود دییانگ باعث شد تا میلان یک هافبک تدافعی به مراتب جوانتر در اختیار داشته باشد، گرچه دییانگ به مانند گتوزو نزد هواداران محبوب نیست و در بیش از 450 دیدار رسمی پیراهن میلان را بر تن نکرده است. از سویی خروج بازیکن بزرگ اما مسنی مانند جیانلوکا زامبروتا باعث شد تا امروز شاهد آن باشیم که از متیا دیشیلیوی جوان بیشتر در ترکیب میلان استفاده شود.
از سویی بازیکنانی مانند الساندرو نستا در تابستان 2012 و همچنین آندرهآ پیرلو در تابستان 2011 میلان را در حالی ترک کردند که عملکرد آنها نشان داد توانایی حضور در مدت زمان بیشتری در میلان را داشتند، اما واقعیت این است که به هر دوی این بازیکنان پیشنهاد تمدید قرارداد ارائه شد، اما این خود بازیکنان بودند که تصمیم به ترک میلان اتخاذ کردند. نمیتوان بازیکنان را مجبور به حضور و امضای قرارداد جدید کرد. پیرلو در عین ناباوری پیشنهاد میلان را رد کرد و راهی تورین شد، و نستا نیز ترجیح داد تا پایان فوتبال حرفهای خود را در لیگی سبکتر و کم سر و صداتر سپری کند.
شاید تنها اشتباه آلگری این بود که باید این پروسه بزرگ را زودتر شروع میکرد، و کار به جایی نمیرسید که به یکباره تعداد بسیاری از بزرگان میلان را ترک کنند، و این چنین عدم حضور جانشینها برای بزرگانی چون نستا، سیدرف، گتوزو، ونبومل، و اینزاگی احساس شود