چه کسی مقصر اصلی زمین خوردن غولهاست؟
این مرگ تدریچی از سوی بسیاری از متخصصان برای میلان پیشبینی میشد، اما هرگز کسی وخامت اوضاع را به این حد ارزیابی نکرده بود. بسیاری برلوسکنی و گالیانی را به دلیل از دست دادن بسیاری از بازیکنان بزرگ و تخلیه تیم به لحاظ مهره، مقصر میدانند، و از سویی دیگر، تعدادی بر این معتقدند که علت عدم نتیجهگیری میلان در فصل جدید، سرمربی این تیم است و وی از دانش لازم برای عبور از چنین مقطعی برخوردار نمیباشد. اما سوال اینست که واقعاً چه کسی مقصر اصلی تمام این حواشی رخداده است، و انگشت اتهام را باید به سمت چه کسی گرفت؟
محکوم کردن مدیریت
فروش تیاگو سیلوا و زلاتان ابراهیموویچ به عنوان دو بازیکن بزرگ و ستاره در میلان، به شدت باعث افت کیفی بازیکنان حاضر در لیست میلان شد. فروش این دو بازیکن را میتوان با فروش کارلس پویول و لیونل مسی در بارسلونا، سرخیو راموس و کریستیانو رونالدو در رئالمادرید، وینسنت کمپانی و سرخیو آگرو در منچسترسیتی و حتی نمانیا ویدیچ و وین رونی در منچستریونایتد مقایسه کرد. به راحتی میتوان دریافت که فروش چنین بازیکنانی در این سطح در باشگاههای ذکر شده میتواند ضربهای بزرگ به آنها وارد کند. در نتیجه چنین فروشهایی، کیفیت لیست بازیکنانی که در اختیار سرمربی تیم قرار میگیرد بسیار محدود خواهد بود و حتی این مساله به مذاق هواداران نیز خوش نیامده، و تعدادی از آنها بلیطهایی که با تصاویری از زلاتان ابراهیموویج و تیاگو سیلوا در فروش پیشفصل خریداری کرده بودند را به باشگاه بازگرداندند. بنابراین این مساله چندان تعجببرانگیز نیست که دریابیم میزان فروش بلیط در فصل 13-2012 برای باشگاه میلان، در بدترین وضعیت خود در دوران ریاست سیلویو برلوسکنی بوده است. اما ناامیدی هواداران میلان تنها از فروش سیلوا و ایبرا نبوده است، بلکه مساله اصلی این بود که میلان هرگز جای خالی این ستارهها را با خریدهای مناسب پر نکرد. حداقل 6 خرید از 10 خرید جدید میلان در حد و اندازههای نام باشگاهی مانند میلان نمیباشند. همچنین مدیریت باشگاه باید در این زمینه پاسخگو باشند که استراتژی آنها در هدایت میلان چه بوده است و چه اهدافی را در سر داشتهاند که اینچنین ناگهانی دست به تغییرات در همه ابعاد ممکن زدهاند. در میان خریدهای تابستانی میلان نام بازیکنانی مانند ترائوره و کونستانت به چشم میخورد که به هیچ عنوان دارای استانداردها و ویژگیهای لازم برای حضور در باشگاه بزرگی مانند میلان نیستند. سوالی دیگری که ممکن است برای هواداران میلان در سرتاسر جهان پیش بیاید این است که آن همه پول که از خرید کاکا، شوچنکو، ابراهیموویج، و سیلوا نصیب میلان شد به کجا رفت و در چه اموری صرف شد؟ اگر تمام این درآمدها صرف ثبات در تراز مالی میلان در این سالها شده است، پس چرا میلان هنوز بیشترین دستمزدها در ایتالیا را به بازیکنان خود میدهد، و از این جهت هنوز پرهزینهترین باشگاه ایتالیایی است؟
محکوم کردن آلگری
حتی در زمانی که آلگری در اولین فصل حضور خود در میلان موفق به کسب اولین اسکودتوی خود با میلان شد، از سوی بسیاری مورد انتقاد قرار گرفت. تعدای تاکتیکها، تعویضها، و شیوه نمایش میلان را بسیار خشک و غیرقابلانعطاف میدانستند، و بر این عقیده بودند که میلان قهرمان سریآ شد چرا که بازیکن تعیینکنندهای مانند ابراهیموویچ در اختیار داشت و این قهرمانی از روی تاکتیکهای آلگری به دست نیامده است. در زمان حضور آلگری، میلان همچنین در حدود 14 بازیکن جدید در اختیار وی قرار داد، در حالیکه لئوناردو هیچوقت چنین شانسی را در اختیار نداشت. رونالدینیو در اولین فصل حضور خود در میلان موفق شد در 43 دیدار 11 گل بهثمر برساند و 8 پاس گل به نام خود ثبت کند. بعد از خروج کاکا از میلان، رونالدینیو حتی موفق شد 17 گل با پیراهن میلان بهثمر برساند و همچنین 17 پاس گل به ثبت برساند، که این رکورد بسیار قابل توجه میباشد. اما با حضور آلگری، او از میلان رانده شد، و به فلامینگو در برزیل کوچ کرد، وی بعدها در فلامینگو در 71 دیدار بهمیدانرفته موفق شد 28 گل بهثمر برساند، و همچنین 15 پاس گل به نام خود ثبت کند. همچنین 4 ماه بعد از خروج رونالدینیو از میلان، پیرلو نیز طی قراردادی آزاد راهی یوونتوس شد، و موفق شد به همراه یوونتوس رکورد یک فصل بدون شکست را ثبت کند، و همچنین قهرمان جدید سریآ لقب بگیرد. هر دوی این بازیکنان بعد از خروج خود از میلان، سرمربی تیم را زیرسوال بردند، و حتی پیرلو اعلام کرد که آلگری تمایل داشت تا از او در پست دیگری غیر از پست تخصصی وی استفاده کند و این یکی از دلایل اصلی وی برای جدایی از میلان بود. همچنین بعد از جدایی بازیکنان پا به سن گذاشته دیگری مانند سیدرف، اینتزاگی، نستا، و گتوزو تا حدودی مشخص شد که این بازیکنان نیز در مسائلی با سرمربی خود دچار اختلاف نظر بودهاند.
بعد از جدایی سناتورها از میلان، برلوسکنی و گالیانی هر دو به این مساله اعتراف داشتند که هدف و استراتژی آنها جوانگرایی در میلان است. این مساله برای هواداران بسیار خوشآیند بود چرا که هوداران فوتبال در سرتاسر جهان تجربه استفاده از چنین سیاستی را در بارسلونا مشاهده کرده بودند، و نتایج آن را نیز لمس کرده بودند. اما در صورتی که شما به 5 دیدار اخیر میلان در فصل جدید مشاهده کنید تنها بازیکن جوانی که فرصت حضور و خودنمایی را در دیداهای میلان داشته است، متیا دیشیلیو بوده است، و دیگر بازیکنان جوان میلان چنین فرصتی را هرگز در اختیار نداشتهاند.
اما شاید این موضوع که مدیریت باشگاه مورد اتهام قرار گیرد چندان درست نباشد، چرا که آلگری پیش از شروع فصل بارها اعلام کرده بود که او تصمیمات را به همراه مدیریت باشگاه اتخاذ کرده است، و اگر او به مدیران و سران میلان و شیوه هدایت آنها ایمان نداشت از سمت خود استعفا میداد. همچنین آلگری در مواردی نشان داد که وی تابع نظر مدیریت نیست و این توانایی را دارد که در مورد خرید بازیکنان جدید استقلال نظر داشته باشد، همانطور که در خرید بازیکنی مانند زیادواردو نظر منفی آلگری به نظر مثبت مدیران میلان تحمیل شد، و این بازیکن به جنوا بازگردانده شد. مواردی اینچنین نشان داد که آلگری دارای توانایی گفتن نه در تصمیمات مربوط به خریدهای جدید در میلان است.
آرسن ونگر پیش از این بارها ثابت کرده است که حضور ستارههای بزرگ یکی از ابزار حیاتی و لازم برای ارائه یک فوتبال زیبا نمیباشد.
با تمام این تفاسیر، شما فکر میکنید دلیل اصلی عدم نتیجهگیری میلان در فصل جاری چه کسی یا چه کسانی بوده اند؟ انگشت اتهام را باید به سوی چه کسی نشانه گرفت؟